املاء بنویس! انشاء ننویس!
✍️ دکتر محمد فاضلی
⭕️ تقدیم به همه معلمانی که عاشقانه و عالمانه، سودای ساختن ایرانی آباد و آزاد، از مسیر تربیت دانشآموزان و دانشجویانی خلّاق، قلندر و سرکش، نوآور، متعهد و مسئول در سر دارند.
✅ انشاء حتی اگر موضوعش همان جمله تکراری «علم بهتر است یا ثروت؟» باشد، عامل به حرکت درآوردن ذهن، خلّاقیت و درگیر شدن با دوراهیهای بنیادی زندگی است. ابوالفضل بیهقی بزرگ بیدلیل ننوشته است: «مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست ...».
✅ انشاء در فرهنگ معین چنین معنی شده است: «۱- آفریدن، به وجود آوردن . ۲ - آغاز کردن . ۳ - از خود چیزی گفتن. ۴ - سخنپردازی.» آپ باید آفریدن و خلق کردن بیاموزد، و دانشآموز خلاّق و آفرینشگر شود. انشاء آدمی را به ضرورت خلق کردن، فراتر رفتن از زندگی روزمره، اندیشیدن به مفاهیم مهم چون آزادی، عدالت، انسانیت، اخلاق، حقیقت، دین، معنای زندگی و ... آگاه میکند. انشاء نوشتن، چیزی فراتر از سیاه کردن کاغذ است.
✅ انشاء قدرت دادن به دانشآموز است. قدرت آنکه حرف متفاوتی بزند، جلوی جمع بایستد و بگوید من این گونه میاندیشم، خود را به داوری جمع بسپارد، وارد گفتوگو شود، و همه چیز را به چالش بکشد. رابطه قدرت افقی میشود. معلّم گوینده نیست، شنونده است.
✅ زنگ املاء را اما به خاطر بیاورید. هیچ ابداعی در آن نیست، کلماتی را که به خطر سپردهاید تکرار میکنید، رونویسی. سرت را زیر میاندازی و به حرف معلم گوش و عین آنرا تکرار میکنی. املاء که جای نوآوری، خلاقیت و خوداظهاری و بروز شخصیت نیست. رابطه قدرت است. معلّم املایت را تصحیح میکند، غلط میگیرد، گفتوگو هم نمیکند. خط میزند و نمره میدهد.
✅ املاء رابطه قدرت است. معلم بالای سرت، و معلم و دانشآموز هر دو یک چیز را تکرار میکنند، آنچه در مرجعی به نام کتاب لغت نوشته شده است، عین کتاب بنویس، همین!!
✅ هر قدر املاء تکرار مکررات است و رابطه قدرت، انشاء تکثر و تنوع است و بال و پر دادن به خیال تا فراتر برود از هر آنچه هست به هر آنچه دوست داری باشد، یا خیال میکنی باید باشد. انشاء دانشآموز را سرکش میآموزد و املاء اطاعت و رام بودن طلب میکند. هر قدر در این باره بنویسم کم است.
✅ آموزش و پرورش ما هر قدر هم که در بند یک از فصل چهارم سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اهدافش برای تربیت انسان را ردیف کند، منطق رنگ باختن زنگ انشاء و جایگاه نوشتن در آپ و پررنگی املاء و ساختار املاءدوست، بیشتر آشکار میشود.
✅ تضعیف انشاء و پررنگی املاء و منطق املاءدوستی، دانشآموز را دوازده سال عمله بساط کنکور بار میآورد. این دوازده سال فضیلتی ندارد الا آمادگی برای رسیدن به کنکور، و حالا چهار سال بعدش هم فضیلتی ندارد جز رفتن به کنکور کارشناسی ارشد و همین طور الی آخر. تست زدن همان املاء نوشتن است، نه انشاء کردن.
✅ انشاء سرکشی و پرواز خیال میطلبد به فراسوی آنچه هست، و املاء منقاد و مطیع میطلبد و راضی به هر چه هست. املاءدوستی و انشاءگریزی منطق قدرت است. آموزش و پرورش این منطق قدرت را لخت و عریان، قبیح و دریده، بازتولید میکند. مرگ زنگ انشاء و قوت املاء فقط یک نشانه است.
✅ آب توسعه، آزادی، دموکراسی، دینداری، وطندوستی، معنویت و معیشت از این املاءدوست و انشاءگریز گرم نمیشود. اگر هنوز باریکهای از خلاقیت، انساندوستی، اخلاق و فضائل در خروجیهای این آپ هست، کارکرد خانواده و قوتهای جامعه ایرانی و زحمت معلمانی است که هنوز سر به اطاعت کامل این نظم املاءدوست ننهادهاند.
✅ اوج تناقض آنجاست که نسل جدید خیال انشاء کردن دارد و املاءگریز؛ و جماعت سیاستگذار سودای املاءکردن دارد و انشاءگریز؛ بازی سرجمع صفر، هیچ در هیچ، سراسر خسران. دستآورد: عمر بر بادرفته فرزندان خلایق و شکافی که عریضتر میشود.
واحد آموزش دبستان غیر دولتی معرفت لارستان